بهشت عارفان
دلا مشهد بهشت عارفان است
زيارتگاه مخلوق جهان است
بيا با معرفت آنجا سفر كن
زهر وسواس شيطاني حذر كن
در اول توبه از جرم و خطا كن
سپس از صدقه دل آنجا دعا كن
كه قطب عالم امكان در آنجاست
ضياء چشم و نور جان در آنجاست
بزن بر دامنش دست ارادت
بخواه از درگهش توفيق طاعت
دل خود را در آنجا صيقلي كن
چو مه تابنده از نور علي كن
هر آن دردي كه اندر سينه داري
چه از حال و چه از ديرينه داري
حضورش عرض كن درد دل خويش
بگو در دل خود از كم و بيش
رسد هر درد بيدرمان به درمان
به درگاه رضا شاهنشه جان
به دامانش بزن دست توسل
حضورش عرض كن از جزء تا كل
سخن را با زبان دل بيان كن
ز غير و آشنا رازت نهان كن
ادب را در حضور او نگهدار
كه ننشيند غباري بر دل يار
[صفحه 8]
كه او ناگفته ميداند بيان را
ضمير و فكر و اسرار و نهان را
مكن خواهش ز وي از مال دنيا
طلب كن مغفرت را بهر عقبا
نميارزد برش دنيا به كاهي
مكن در پيشگاهش اشتباهي
دل عارف نخواهد غير او را
نكرده ترك يكدم ذكر هو را
بگير از دست او جام محبت
بنوش از بادهي مهر ولايت
وصال و جذبهي مستانه اينجاست
شراب عشق در پيمانه اينجاست
گل و گلدسته و گلخانه اينجاست
يكي شمع و بسي پروانه اينجاست
هر آنكس را به قدر استطاعت
ميوحدت دهد پير طريقت
به صحن كوثرش آبي روان است
كه آن آبي حيات جاودان است
چو پاي درس قرآنش نشيني
به روي شهپر روح الاميني
اگر تفسير قرآنش كني گوش
كني كامل خرد، افزون شود هوش
دلت آگه شود از لوح و كرسي
شوي استاد فن بيآنكه پرسي
بيابي رمز «طاء» و «حاء» و «ياسين»
نمايي بر روان خويش تسحين
دلت آئينه سان بيند جهان را
همه اسرار پيدا و نهان را
ببيني حضرتش با تاج شاهي
ز درگاهش بخواهي هر چه خواهي
[صفحه 9]
به چشم دل ببيني شوكت او
جلال و تخت و تاج و رفعت او
وجودش در دو عالم ياورت هست
روان حكمش ز ماهي يا به ماهست
به درگاهش دعاءها مستجابست
دعاء كن، چون دعاء عين ثوابست
حضورش دل چون قصد كربلاء كرد
برات كربلاء بر من عطاء كرد
تقاضا كردم از او بيت داور
برايم كرد آسانش ميسر
«وفائي» را رضا حاجت روا كرد
تمام دردهايش را دوا كرد
غلامحسين وفائي
[صفحه 10]
برچسبها:
برچسبها:
.. الرّضا علیه السلام
لیـس شـَىء مِـن اْلاعْمـالِ عنـد الله
عزّوجلّ بعدَالفـرائض أفضل مِن إدْخـالِ السُّرور علَى المؤمن
امام رضا علیه السلام فرمود
بعد از انجام و اجبات،
کارى بهتر از ایجاد خـوشحالى براى مومن0(مسلمان )، نزد خداوند بزرگ نیست
بحارالانوار, ج ۷۸,ص ۳۴۷
برچسبها: